سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کشکیات
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:11بازدید دیروز:3تعداد کل بازدید:18428

ثاقب :: 86/10/30::  10:37 عصر

هرسال توی ایام محرم، آدم توی خیابانهای تهران چیزهای جدید زیاد میبینه. اما امسال من یه چیزهایی دیدم که با خودم عهد کردم شرحش رو حتماً یه جا بنویسم و الان دارم اینجا مینویسم.
دیروز (روز عاشورا) رفته بودم دنبال یکی از رفقا حوالی تهرانپارس، که با هم بریم جلسه. نزدیک منزل ایشان حسینیه ای به پا شده بود با نام . . . (اسمش بماند، چون نمیخوام در موردش حرف بزنم). اولاً این حسینیه وسط یکی از خیابانهای منتهی به اصلی ترین چهارراه منطقه به پا شده بود که حجم ترافیک رو، به گفته ساکنین تا سه چهار برابر افزایش داده بود. وسط چهار راه چندتا یگان پلیس برای سروسامان دادن به حرکت مردم و ترافیک منطقه حضور داشتند. توی خیابونی که حسینیه برپا شده بود دست اندرکاران ارکستر مشغول گرم کردن طبل هایی بودند که قطرشان بدون اغراق دومتر بود. روبروی حسینیه دوسه تا خانوم سگ به بغل، مشغول آنالیز شرایط برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم بودند. یه کم جلوتر سه چهارتا از دخترها مشغول سیگار کشیدن بودند (که البته این دوستم میگفت در بهترین حالت توی سیگارشون توتونه!) توی خیابون سمت چپ یه هیوندای سوناتا پارک کرده بود که توش سه تا خانوم با دوتا آقا مشغول قهقه زدن و خنده بودند نمیدونم به چی، ولی شاید به ریش نیروی انتظامی!!(ماشینهای این مدلی تا دلتون بخواد اطراف چهارراه ویراژ میدانند). یه تعداد از پسرهای شانزده هفده ساله موبایل به دست دیدم که با موبایلهاشون ور میرفتند که این رفیقمون گفت دارن با دخترهای اون ور خیابون مطالب مفید ردوبدل میکنند. تیپ و قیافه ها رو هم که دیگه خودتون حتماً حدس زدید، کمربندهای پسرها که همه سر زانوهاشون بسته شده بود و پیرهن هاشون هم مال زمان بچگی شون بود چون همه جاش براشون تنگ بود. خانومها هم که به مدد متدهای جدید همه رقم آرایش داشتند فقط رنگش سیاه بود. شب که برگشتم تا دوستم رو برسونم، جاتون حقاً خالی بود. چون ترافیک بود از کوچه پشت حسینیه اومدیم، نگو اینجا محفلی است برای دلسوختگان آقا!!! همه شمع به دست، دختر و پسر!! دم دهن همدیگه شیر کاکاؤو میذاشتن و از هم دیگه عکس و فیلم یادگاری تهیه میکردن (دلسوخته نگو، عاشق بگو!). تازه این رفیق ما میگفت ساعت دو نصفه شب اینجا وسط حسینیه مراسم قلیانکشی هم برقراره، . . . اینایی که گفتم فقط بخش کوچکی از چیزهایی بود که اونجا دیده میشد، باقیش بماند. یاد حرف یکی از علما افتادم که میگفت مشکل مسلمین از بعد از پیامبر تا به امروز بی شعوری و نفهمی و به بیان دیگر فقرفرهنگی بوده (البته نه دردین که در فهم دین) و اثراتش در جامعه و امور مسلمین از همون موقع تا حالا به وضوح پیداست . . .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

18428

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
کشکیات
::اشتراک::